کد مطلب:124771
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:174
شهادت امام حسن
در این موضوع تردیدی نیست كه امام مجتبی چندین نوبت با دسیسه های معاویه مسموم شدند و در نهایت با زهر به شهادت رسید. منابع معتبر تاریخی این خصوصیات را بیان نموده اند، یعقوبی می گوید: هنگامی كه لحظه رحلت حسن بن علی رسید، برادرش حسین را فرا خواند و فرمود این آخرین مرتبه ی سه نوبت است كه من مسموم می شوم و هیچ گاه مانند این نوبت مسموم نشده بودم: یا اخی ان هذه آخر ثلاث مرار سقیت... [1] .
[ صفحه 183]
ابن اثیر می نویسد: و كان سبب موته ان زوجته جعده بنت الاشعث بن قیسته السم [2] «علت مرگ حسن مجتبی این بود كه همسرش جعده دختر اشعث بن قیس به وی سم نوشانید» .
قرطبی می نویسد: سم الحسن بن علی رضی الله عنها سمته امرأته جعده بن الاشعث بن قیس الكندی... و كان ذلك بتدسیس معاویه الهیا و ما بذل لها فی ذلك و كان لها ضرائر. [3] «حسن بن علی توسط همسرش جعده دختر اشعث بن قیس مسموم شد... و این كار با دسیسه معاویه شكل گرفت كه در مورد خواسته های وی او را تطمیع نموده و اموالی برای او فرستاد» .
ابوالفرج نیز دسیسه معاویه را با جعده یادآوری می كند. [4] .
مفید در این باره این گونه می نگارد: فدس معاویه الی جعده بنت الاشعث بن قیس و كانت زوجة الحسن علیه السلام من حملها علی سمه و ضمن لها ان یزوجها بابنه یزید و ارسل الیها ماة الف درهم. [5] «معاویه با دختر اشعث بن قیس كه همسر حسن بن علی علیه السلام بود نیرنگ به كار برد، برای او صد هزار درهم فرستاد و متعهد شد كه وی را به عقد فرزندش یزید در آورد.» روایت امام صادق علیه السلام نیز اشاره شد كه فرمود جعده دختر اشعث حضرت را مسموم نمود. [6] .
بعد از مسمومیت آخرین نوبت حضرت اصحاب و خاندان خویش را فراخواند و برآنها وصیت نمود و به امام حسین علیه السلام وصیت نمود اگر مانع نشدند مرا در جوار رسول الله صلی الله علیه و آله به خاك بسپار. لیكن اگر دشمن از این امر مانع شد در قبرستان بقیع دفن نما، از خون ریزی
[ صفحه 184]
و پدیدار شدن فتنه بپرهیز. [7] .
زهر در اعماق جان حضرت نفوذ نموده، هنگامی كه مسمومیت شدید شد، حالت تهوع به حضرت دست داد، تشتی طلب نمودند و قطعه های از درون گلوی حضرت، در داخل تشت قرار گرفت فرمود: لقد لفظت قطعة من كبدی. [8] .
[1] تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 133.
[2] اسد الغابة، ج 2، ص 21.
[3] استيعاب، ج 1، ص 440.
[4] مقاتل الطالبين، ص 80.
[5] ارشاد، ج 2، ص 15.
[6] روضة كافي، ص 167.
[7] ارشاد، ج 2، ص 15 و ص 17، يعقوبي، ج 2، ص 133، انساب اشراف، ج 3، ص 297.
[8] ارشاد، ج 2، ص 16.